وبلاگ دیم
راز های زندکی

جولیا پاس‌ترانا؛ زنی با چهره‌ی پوشیده از مو

202
...

جولیا پاس‌ترانا؛ زنی با چهره‌ی پوشیده از مو 

در تاریخ انسان‌ها، داستان‌هایی هست که با خواندن‌شان هم شگفت‌زده می‌شویم، هم اندوهگین. یکی از این داستان‌ها، زندگی زنی به نام جولیا پاس‌ترانا است؛ زنی که به خاطر چهره‌اش، عجیب‌ترین زن زمان خود شناخته شد، اما درونش، پر از هنر، استعداد و درد بود.

کودکی در سایه بیماری

جولیا در حدود سال ۱۸۳۴ میلادی، در مکزیک به دنیا آمد. از بدو تولد، بدن و صورتش به شکلی غیرعادی با مو پوشیده بود. بعدها مشخص شد که او به یک بیماری نادر به نام هایپرتریکوز (Hypertrichosis) یا «سندروم گرگینه» مبتلا بوده است؛ بیماری‌ای که باعث رشد بیش‌از‌حد مو در تمام بدن می‌شود.

اما درد جولیا فقط محدود به ظاهر نبود. او در دنیایی به دنیا آمده بود که تفاوت‌ها را نمی‌پذیرفت، و با چشمی تحقیرآمیز به «عجیب‌ها» نگاه می‌کرد.

از سیرک تا تحقیر

جولیا خیلی زود وارد دنیای نمایش شد. مردی به نام تئودور لِنت او را کشف کرد و به‌عنوان مدیر برنامه، همراهش شد. اما این همراهی از جنس انسان‌دوستی نبود؛ تئودور با جولیا ازدواج کرد، اما او را همچون کالایی به نمایش گذاشت. جولیا در سیرک‌ها و نمایشگاه‌ها در سراسر اروپا و آمریکا معرفی می‌شد، با القابی مانند:
«زن‌میمونی»، «زن‌گرگی» و حتی «پیوند انسان و حیوان»!

با آنکه ظاهر جولیا سوژه‌ سرگرمی مردم بود، اما استعدادهایش نادیده گرفته می‌شد. او چند زبان می‌دانست، آواز می‌خواند و حرکات رقص را به زیبایی اجرا می‌کرد.

مرگ و بی‌حرمتی پس از آن

در سال ۱۸۶۰، جولیا در حالی‌که اولین فرزندش را به دنیا می‌آورد، درگذشت. نوزاد هم مدت کوتاهی زنده ماند و سپس جان باخت. اما داستان زندگی جولیا با مرگش تمام نشد. همسرش، جسد جولیا و نوزاد را مومیایی کرد و همچنان به نمایش گذاشت! این بی‌رحمی تا دهه‌ها ادامه داشت.

جسد جولیا از کشوری به کشور دیگر منتقل می‌شد، از موزه‌ای به موزه‌ی دیگر، بدون آرامش، بدون احترام. او حتی پس از مرگ نیز وسیله‌ای برای درآمدزایی بود.

پایان دردناک، اما با پایانی انسانی

پس از سال‌ها تلاش فعالان حقوق بشر و پژوهشگران، سرانجام در سال ۲۰۱۳، جسد جولیا پاس‌ترانا به زادگاهش در مکزیک بازگردانده شد و با احترام به خاک سپرده شد. مردم مکزیک با گل و اشک از او استقبال کردند، گویی برای نخستین‌بار، نه به چشم «زن عجیب»، بلکه به عنوان یک انسان به او نگاه می‌کردند.

سخن آخر

جولیا پاس‌ترانا فقط به‌خاطر بیماری‌اش عجیب نبود؛ بلکه عجیب‌تر، نحوه‌ی برخورد جامعه با او بود. داستان او یادآوری می‌کند که انسان‌ها باید یاد بگیرند فراتر از ظاهر ببینند، و به‌جای تماشا و قضاوت، درک و همدلی پیشه کنند.

امروز، جولیا دیگر زنده نیست، اما داستان زندگی‌اش، آیینه‌ای برای وجدان ماست.

Affiliate

با معرفی محصولات، درآمد کسب کنید!

در صفحات اجتماعی، وب‌سایت یا بین دوستان خود محصولات ما را معرفی کنید و در ازای فروش، درصدی از درآمد دریافت نمایید.